top
داستان | شهادت حضرت علی

داستان | شهادت حضرت علی

کارگروه تربیتی پرتال جامع و تخصصی کودک، مهدکودک و خانواده: یک داستان برای شهادت حضرت علی در این پست قرار داده شده است.

داستان | شهادت حضرت علی

سحرگاه روز نوزدهم ماه مبارک رمضان بود .

 امام علی (ع) امام اول ما شیعیان وضو گرفتند که به مسجد بروند . اما غازهایی که در داخل حیاط بودند سر و صدا به راه انداخته بودند .

غازها با منقارشان زیر عبای امام علی (ع) را گرفته بودند .

امام علی (ع) بدون توجه به آن ها در را باز کردند که به مسجد بروند .

میخ در هم انگار می دانست که قرار است برای امام ما اتفاقی بیفتد .

قسمتی از عبای امام اول ما به میخ در گیر کرد .

 امام علی (ع) بدون توجه به این اتفاقات عجیب در حالی که زیر لب دعا و قرآن می خواند به مسجد رفتند .

 درب مسجد باز بود و عده ای در مسجد مشغول عبادت بودند .

 امام (ع) در محراب مسجد مشغول راز و نیاز با خداوند بودند .

 ناگهان فرد ********ی که از امام ما خوشش نمی آمد و با او دشمن بود ، شمشیرش را بر سر امام علی (ع) کشید و امام را زخمی کرد .

 امام دو روز در بستر بیماری بود .

ولی بالاخره درشب بیست و یکم ماه رمضان روح قشنگش به آسمان پر کشید و امام به شهادت رسیدند .

 

والدین و مربیان گرامی برای آشنایی بیشتر فرزند دلبندتان با شهادت حضرت علی می توانید از این داستان  استفاده کنید.



مرتبه
مرتبه
نظر و تجربه خود را برای دیگران ثبت کنید

تبلیغات ویژه

تجربه مادرانه
شما میتوانید در مورد موضوع زیر بحث و تبادل نظر کنید و در قسمت نظرات تجربه خود را با مادران در میان بگذارید :
موضوع انتخاب شده :
جدا کردن اتاق فرزندان
تجربه خودرا بنویسید
تبلیغات